|
بیقرارم ، بیقرار |
|||
|
یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:, :: 22:6 :: نويسنده : غریبه ای بیش نیستم
وقتي كسي را به خودمان وابسته كرديم ! در برابرش مسئوليم … در برابر اشكهايش ؛ شكستن غرورش ، لحظه هاي شكستنش در تنهايي و لحظه هاي بي قراريش …. و اگر يادمان برود ! در جايي ديگر سرنوشت يادمان خواهد آورد ، و اين بار ما خود فراموش خواهيم شد پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, :: 19:23 :: نويسنده : غریبه ای بیش نیستم
نقاره ها ز اوج مناره وزيده اند جمعه 10 شهريور 1391برچسب:خدا, :: 13:11 :: نويسنده : غریبه ای بیش نیستم
ديوارهای خالی اتاقم را شنبه 28 مرداد 1391برچسب:دلنوشته, :: 9:21 :: نويسنده : غریبه ای بیش نیستم
سلام! شنبه 10 تير 1391برچسب:, :: 18:37 :: نويسنده : غریبه ای بیش نیستم
اگر نیمه شبی در آغوش من افتی آنقدر بوسه بر لبهایت زنم که از نفس افتی !
سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:دوست داشتن, :: 23:36 :: نويسنده : غریبه ای بیش نیستم
از کسی که دوستش داری ساده دست نکش پنج شنبه 18 اسفند 1390برچسب:, :: 14:48 :: نويسنده : غریبه ای بیش نیستم
هر کسی هم نفسم شد دست آخر قفسم شد من ساده به خیالم که همه کار و کسم شد پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:عشق, :: 11:38 :: نويسنده : غریبه ای بیش نیستم
تو دریا بودی و من قایقی خرد که هرجا خواست امواجت مرا برد دلم پارو زن بیچاره ای بود که در امواج عشقت یک شبی مرد . . . شنبه 8 بهمن 1390برچسب:حرف دل, :: 21:4 :: نويسنده : غریبه ای بیش نیستم
اگر عشق بورزید می گویند که سبک مغزید... اگر شاد باشید می گویند که ساده لوح وپیش پا افتاده اید.... اگر سخاوتمند و نوعدوست باشید می گویند که مشکوکید... اگر گناهان دیگران را ببخشید می گویند ضعیف هستید... اگر اطمینان کنید می گویند که احمقید... اگر تلاش کنید که جمع این صفات را در خود گرد آورید٬ مردم تردید نخواهند کرد که شیاد و حقه بازید. جمعه 7 بهمن 1390برچسب:عاشقانه, :: 17:0 :: نويسنده : غریبه ای بیش نیستم
از غمت اشک نریزم تو بگو پس چه کنم آتش قلب خود را با چه خاموش کنم مطمئن باش که مهرت نرود از دل من مگر آن روز که در خاک شود منزل من . . . چهار شنبه 5 بهمن 1390برچسب:عاشقانه, :: 20:25 :: نويسنده : غریبه ای بیش نیستم
و آن زمان که عاشق می شوی
و می دانی که عشقی هست
و باور داری کسی که تو را دوست دارد
و در آن شبهای سرد و یخبندان با تو می ماند..
در آن لحظات می فهمی دوست داشتن چقدر زیباست .....
و آن زمان که کسی در فراسوی خیال تو نیست
و تو تنهای تنها در جاده های برهوت زندگی قدم می زنی
تنها اوست که به تو
آرامش خیال می دهد.... کاش چشمانت اینجا بود
شبم را خوش
روزم را به خیر می کرد
سه شنبه 4 بهمن 1390برچسب:شهادت, :: 17:56 :: نويسنده : غریبه ای بیش نیستم
جان تو به جرم ناب نوشیدن سوخت از جامه آفتاب پوشیدن سوخت باغ دل او سوخت گر از بی آبی باغ دل تو ز آب نوشیدن سوخت صفحه قبل 1 صفحه بعد درباره وبلاگ سرنوشت تصمیم می گیره که تو در زندگی با چه کسی ملاقات کنی ، اما تنها قلب توست که می تونه تصمیم بگیره چه کسی در زندگی تو باقی بمونه . . . آخرین مطالب پیوندهای روزانه پيوندها
نويسندگان
|
|||
 |
تبادل
لینک هوشمند
